جدول جو
جدول جو

معنی انزوا گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

انزوا گرفتن
(مُ)
گوشه گرفتن. عزلت گرفتن:
صحرای دولت تو خوش و سبز و خرم است
نتوان گرفت بیهده در خانه انزوا.
معزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
نشکنج گرفتن. (ناظم الاطباء). منقبض شدن. تشنج. (زمخشری، ازیادداشت مؤلف) : اقورار، تشنج، شنج، تخدید، انجوغ گرفتن. (تاج المصادر بیهقی). نخوص، انجوغ گرفتن پوست کسی از پیری. تخدد، انجوغ گرفتن. (از منتهی الارب).
- انجوغ گرفته، شنج. (زمخشری، از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بیش گرفتن. بیش شدن. زیاد گردیدن:
افزون گرفت روز چو دین و شب
ناقص چو کفر و تیره چو سودا شود.
ناصرخسرو.
و رجوع به افزون و ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
(عِصْ وَ دَ)
در تداول، نزول خوردن. ربا خوردن. از وام گیرنده ربح پول را گرفتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنوا گرفتن
تصویر بنوا گرفتن
به گرو گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار